نمونه سوال درس ترجمه متون ادبی 1 نیمسال دوم 91-90
بیست فایل

نمونه سوال درس ترجمه متون ادبی 1 نیمسال دوم 91-90

Current View
counter free hit unique web
دیگر مطالب مرتبط
مطالب مرتبط
متن نوشتاری این نمونه سوال


. . . =انشكاه پیام نور کارشناسی مرکز آزمون و سنجش حضرت علی(ع): ارزش هر کسی به میزان دانایی و تخصصی اوست
تعداد سوالات : تستی : ۳۰ تشریحی : ۵ زمان آزمون (دقیقه) : تستی : ۶۵ تشریحی : ۳۰ سری سوال : یک ۱ عن-وان درس : ترجمه متون ادبی ۱ رشته تحصیلی / کد درس : زبان و ادبیات انگلیسی ۱۲۱۲۱۳۴
- Our tragedies and comedies [are] not without cause cried out against... تراژدی ها و کمدیهای ما بدون دلیل به عنصر گریه در نمایشنامه میپردازند. بی دلیل نیست که تراژدی ها و نمایشنامه های ما به مضامین جنجال برانگیز روی میآورند. " x- .بدون علت نیست که تراژدی ها و کمدیهای ما مورد انتقادهای شدیدالحن قرار می گیرند :ی سبب نیست که تراژدی ها و کمدیهای ما مملو از فریادهای آزادیخواهانه است. "
- After many traverses she is got with child, delivered of a fair boy... پس از مشکلات و موانع بسیار باردار می شود، و پسری زیبا به دنیا میآورد. پس از آمد و شدهای فراوان طفل را به دست میآورد، پسری زیبا که به فرزندی می پذیرد. " پس از تقلاهای بسیار کودک را میگیرد، کودکی زیبا که بالاخره به او می بخشند. " پس از مسافرتهای بسیار دارای فرزندی می شود، پسری زیبا که سرپرستی اش را به او میسپارند. "
- But yet she carried nothing with her wherein she trusted more than in herself, than in the charms and enchantments of her passing beauty and grace.
اما گرچه هیچ جیز به همراه نداشت، به خود خویش، و طلسم و جادوی زیبایی و دلفریبندگی خویش ایمان داشت. اما نه تنها هیچ نداشت، بلکه به خود و طلسم و جادوی زیبایی و افسونگری اش نیز امیدوار نبود. اما، با این وجود، آنچه داشت را بیش از خویشتن خویش و افسون و جادوی زیبایی و دلربایندگی خویش باور داشت. اما با این حال هیچ از آنچه با خود داشت را بیش از خوشتن خویش، و افسون و جادوی زیبایی و طنازی خویش باور نداشت.
-* This is to admonish all young imps and novices in love not to blow the coals of fancy with desire, but to quench them with disdain. . هدف، تذکر به تمام نابخردان جوان و تازه رهپویان راه عشق است که اگر آتش عشق را شعله ور نمی کنند، حد اقل آن را به سرمای نفرت خاموش نکنند. هدف، توصیه به تمام شیطان های جوان و نوآموزان عشق است که هیمهٔ خیال را به خواهش شعله ور نسازند، بلکه آن را به نخوت خاموش گردانند. منظور، توصیه به تمام شیطان های جوان و نوگروندگان به عشق است که زغال های خیال را به خواهش برافروزند، و آنها را به کبر خاموش نگردانند. و این نکوهش جوانان زشت خو و رویگردانندگان از عشق است که به جای آنکه آتش خیال را به شعلهٔ خواهش شعله ور سازند، آن را به خود بزرگ بینی خاموشی می کنند.
= صفحه ۱ از ۸
ᏉᎵᎸ•-ᎸᏉ نیمسال دوم \•\•|\•\•\የየጫ



***
. . .
=انشكاه پیام نیر کارشناسی مرکز آزمون و سنجش حضرت علی(ع): ارزش هر کسی به میزان دانایی و تخصصی اوست تعداد سوالات : تستی : ۳۰ تشریحی : ۵ زمان آزمون (دقیقه) : تستی : ۶۵ تشریحی : ۳۰ سری سوال : ۱ یک
عن-وان درس : ترجمه متون ادبی ۱ رشته تحصیلی / کد درس : زبان و ادبیات انگلیسی ۱۲۱۲۱۳۴
-*Natural abilities are like natural plants, that need pruning by study. توانایی های طبیعی مانند گیاهان طبیعی هستند، که نیاز به اصلاحات از طریق دارند. توانایی های طبیعی مانند گیاهان طبیعی هستند. چرا که به هرسی مطالعه نیاز دارند. توانایی های طبیعی مانند گیاهان طبیعی هستند، که به خاک حاصلخیز مطالعه نیاز دارند. تواناییهای طبیعی مانند گیاهان طبیعی هستند، چرا که بدون مطالعه رشد نمی کنند. -? No man hath affliction enough that is not matured and ripened by it. هیچ انسانی بدون شکنجه و عذاب رشد و کمال نیافته است. . مرد نیست که مصیبت دیده باشد و به واسطهٔ آن بالغ و عاقل نشده باشد. هیچ انسانی را مصیبت بس نشاید مگر اینکه به لطف آن کمال و پختگی حاصل آورده باشد.
مردی که بالغ و کامل شده باشد از ابتلا به مصیبتها پروایی نخواهد داشت.
-YHe can command tears, when he speaks of his youth; indeed because it is past, not because it was sinful.
. \ هنگامی که از ایام جوانی خود میگوید، می تواند اشکها فرو ریزد؛ در حقیقت نه از آن رو که گناه آلود بوده، بلکه به این خاطر که
آن زمان که از جوانی خود میگوید، می تواند اشکها جاری کند؛ در واقع آن ایام گذشته، و تباهی ها به جا مانده بود. هنگامی که ایام جوانی خود میگوید، گریه آغاز می کند؛ در حقیقت نه از آن رو که گذشته است، بلکه به این خاطر که گناه آلود بوده است.
چون از جوانی خود سخن به میان میآورد، می تواند بر اشکها فرمان دهد؛ که جوانی اش گناه آلود بود، و به گناه از دست شده.
-A Competition maketh men to invade for gain; diffidence, for safety; and glory, for reputation.
رقابت مردها را متجاوز می کند، بی اعتمادی، آسایش طلب، و عظمت، شهرت طلب.۰
Y رقابت باعث می شود مردها به حقوق دیگران تجاوز کنند؛ بی انگیزگی باعث می شود رفاه طلب شوند؛ و شکوه باعث میشود شهرت طلب.
رقابت انسانها را نزاع طلب می کند، رخوت، امنیت طلبه و عظمت، شهرت طلب. "
.* .رقابت انسانها را بر آن می دارد به خاطر زیاده خواهی نزاع کنند؛ بی اعتمادی، به خاطر آسایش؛ و شوکت، به خاطر شهرت
صفحه ۲ از ۸
۱۰۱۰/۱۰۱۰۱۴۳۹ = نیمسال دوم ۹۱-۱۳۹۰***
. . . =انشكاه پیام نور کارشناسی
--- - - - - டிய கள்: مرکز آزمون و سنجش حضرت علی(ع): ارزش هر کسی به میزان دانایی و تخصصی اوست
تعداد سوالات : تستی : ۳۰ تشریحی : ۵ زمان آزمون (دقیقه) : تستی : ۶۵ تشریحی : ۳۰ سری سوال : ۱ یک عن-وان درس : ترجمه متون ادبی ۱
رشته تحصیلی / کد درس : زبان و ادبیات انگلیسی ۱۲۱۲۱۳۴
9-Now the monster was hideous to behold; he was clothed with scales, he had wings like a dragon, feet like a bear.
نگاه هیولا وحشت برانگیز بود؛ پوششی از فلس داشت، بالهایی مانند اژدها، پاهایی مانند خرس :
دیدن هیولا وحشتناک بود، پوششی از فلس داشت، بالهایی مانند اژدها، پاهایی مانند خرس *
3. هیولا وحشتناک به نظر میرسید؛ لباسی از صدف به تن داشت، بالهایی مانند سنجاقک، پاهایی مانند خرسی 4. نگاهداری هیولا چندش آور بود؛ پوششی از فلسی داشت، بالهایی مانند اژدها، و پاهایی مانند خرسی
-) • Truely it were an excusable covetousness if we did, for affliction is a treasure,and scarce any man hath enough of it.
\ , . ... z. -- -- -- ... a . - ' ' " " -: . . .1 . . “. . ・ぐ ・ ・~ き اگر چنین کنیم، بدون تردید چنین ازمندی بخشودنی خواهد بود، زیرا رنج گنج است، و کمتر کسی است که گنج او را بسی باشد .
حقیقتا اگر چنین می کردیم، ما را طمع پسندیده می نمود، زیرا ثروت اندوزی سیه روزی است، و کمتر کسی است که بدان مبتلا نباشد :
x- چنین کرده ای خطایی بخشودنی خواهد بود، زیرا گنج رنج است، و هیچ کسی نیست که تاوان آن نپرداخته باشد
بدون شک اگر چنین می کردیم، خطایی بخشودنی می بود، که هر کسی را خواهش زراندوزی هست، و به ندرت کسی توان یافت که او را
از ان گریز تواند بود
11-It would, methinks, become all men to maintain peace and the common offices of humanity and friendship in the diversity of opinions.
1. من بر این باورم که زیبنده است تمام انسانها را، در میان گوناگونی آرا، آرامش و وظایف همگانی انسان بودن و دوستی را پاس داشتن
مرا بر این عقیده داشته اند که تمام بزرگمردان، در میان گوناگونی آرا، صلح و صفا و اصول مشترک بشریت و دوستی را پاس داشته اند
مرا این نگرش آموخته اند که چون جوانمردی جویی، از گوناگونی های آرا دوری گزین، و بر حفظ اصول مشترک انسانیت و دوستی کوشا
باشی
مرا باور این است که مردانه شدن آن است که در میان گوناگونی آرا، آرامش و وظایف همگانی انسانیت و دوستی را به تمام پاس داریم
IOIO/IOIO 1439
صفحه ۳ از ۸
نیمسال دوم ۹۱-۱۳۹۰***
. . . =انشكاه پیام نور کارشناسی
--- - - - - டிய கள்: مرکز آزمون و سنجش حضرت علی(ع): ارزش هر کسی به میزان دانایی و تخصصی اوست
تعداد سوالات : تستی : ۳۰ تشریحی : ۵ زمان آزمون (دقیقه) : تستی : ۶۵ تشریحی : ۳۰ عن-وان درس : ترجمه متون ادبی ۱ رشته تحصیلی / کد درس : زبان و ادبیات انگلیسی ۱۲۱۲۱۳۴
12-The necessity of believing without knowledge, often upon very slight grounds, should make us more busy and careful to inform ourselves than constrain others.
ناگزیر بودن باور بدون دانش چه بسا بر پایه های بسیار اندک، باید ما را بیشتر گرفتار و نگران خودآگاهی دهی کند، تا استیلایابی بر
دیگران 2. نیاز به باور بدون دانش، آن هم اغلب در سرزمینهای بسیار کوچک، ما را نه درگیر و نگران آگاهی یابی، بلکه چاره اندیشی چگونه بر دیگران حکم راندن می کند ضرورت بدون دانش پذیرفتن، آن هم اغلب در قلمروهای بسیار نادر، ما را درگیر و نگران آگاهی دادن به دیگران می کند، و نه به * استیلای بر دیگران اندیشیدن
4. ضرورت باورآفرینی بدون علم، آن هم اغلب بر پایه های بسیار نادرست، ما را بیشتر درگیر محدود کردن دیگران می کند تا آگاهی دادن به خود
13-As soon as the sermon is finished, nobody presumes to stir till Sir Roger is gone out of the church. هیچکس پس از اینکه خطابه تمام شده، تصور حرکت کردن را هم نمی کند، مگر اینکه سر راجر از کلیسا بیرون رفته باشد .
بلافاصله پس از اتمام خطابه، همه از جای بلند شده و بی حرکت می مانند تا سر راجر از کلیسا بیرون رود *
هیچ کسی تا زمانی که سر راجر خطابه را تمام نکرده، و از کلیسا بیرون نرفته باشد، به خود اجازه تکان خوردن نمیدهد :
هیچ کس پس از اتمام خطابه، تا زمانی که سر راجر از کلیسا بیرون نرفته باشد، از جای خود تکان نمی خورد.
14-The day now drew near when our great man was to exemplify the last and noblest act of greatness by which any hero can signalize himself.
اکنون بزرگمرد ما به روزی نزدیک می شد که باید آخرین و بلندآوازهترین کار خویش را با ذکر مثال روشن می کرد، کاری که هر
قهرمانی با آن خود را نشان دار می کند حال آن روز فرا می رسید که بزرگمرد ما باید آخرین و شرافتمندترین کار بزرگی که به انجام آن هر قهرمانی می تواند خود را برجسته
سازد را به نمایش می گذاشت
اکنون بزرگمرد ما در آستانه روزی بود که باید آخرین نمونه بارز و برجسته کار خویش را به نمایش میگذارد، کاری که کمتر قهرمانی : می تواند به آن ببالد
امروز همان روزی بود که بزرگمرد ما در انتظارش بود، روزی که در آن خود را به شاهکار زندگی خویش مثال زدنی می کرد، و با آن در میان قهرمانان ابراز وجود می کرد
1439 IOIO/IOIO صفحه ۴ از ۸
نیمسال دوم ۹۱-۱۳۹۰
***

نطر کاربران درباره این مطلب
نظر شما درباره این مطلب:

نام :

پیشنهاد :